وخداوند عشق را آفرید |
|||
پنج شنبه 25 آبان 1391برچسب:, :: 1:3 :: نويسنده : sara
زندگی من از چه چیز تو ای زندگی کنم پرهیز که انعطاف تو ،یکسان نشسته در هر چیز تفاهمی است – میان ومن و تو و گل سرخ رفاقتی است – میان تو و من و پاییز به فصل فصل تو معتادم، ای مخدر من ! به جوی تشنه ی رگهای من ، بریز بریز نه آب و خاک – که آتش ، که باد- می داند چه صادقانه تو با من نشسته ای، من نیز اسیر سحر کلام تو ام ، بگو: بنشین مطیع برق پیام توام ، بگو : برخیز مرا به وسعت پروازت ای پرنده ! مخوان که وا نمی شود این قفل با کلید گریز نظرات شما عزیزان:
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |