وخداوند عشق را آفرید |
|||
دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 1:39 :: نويسنده : sara
خواب رؤیای فراموشیهاست دو شنبه 22 آبان 1391برچسب:, :: 1:21 :: نويسنده : sara
یادداشتهای سوخته ام را... یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 2:54 :: نويسنده : sara
من گمان میکردم دوستی همچو سروی سرسبز چهار فصلش همه آزادگی است من چه میدانستم ... هیبت باده زمستانی هست من چه میدانستم ... سبزه میپژمرد از بی آبی سبزه یخ میزند از سردی دی من چه میدانستم ، دل هر کس دل نیست ... قلبها صیقلی از آهن و سنگ قلبها بی خبر از عاطفه اند سخن از مهر من و جور تو نیست ، سخن از متلاشی شدن دوستی است و عبث بودن پنداره سرور آور مهر..... یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 2:46 :: نويسنده : sara
وای باران باران
شیشه پنجره را باران شست از دل من اما چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟ آسمان سربی رنگ من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ می پرد مرغ نگاهم تا دور وای باران باران گاه می اندیشم می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری تو توانایی بخشش داری دستهای تو توانایی آن را دارد که مرا زندگانی بخشد چشمهای تو به من می بخشد شور و عشق و مستی و تو چون مصرع شعری زیبا سطر برجسته ای از زندگی من هستی یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 2:42 :: نويسنده : sara
دلم براي کسي تنگ است که آفتاب صداقت را
به ميهماني گلهاي باغ مي آورد
و گيسوان بلندش را به بادها مي داد
و دستهاي سپيدش را به آب مي بخشيد
دلم براي کسي تنگ است
که چشمهاي قشنگش را
به عمق آبي درياي واژگون مي دوخت
و شعرهاي خوشي چون پرنده ها مي خواند
دلم براي کسي تنگ است
که همچو کودک معصومي
دلش براي دلم مي سوخت
و مهرباني را نثار من مي کرد
دلم براي کسي تنگ است
که تا شمال ترين شمال با من رفت
و در جنوب ترين جنوب با من بود
کسي که بي من ماند
کسي که با من نيست
کسي که . . .
دگر کافي ست. یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 2:31 :: نويسنده : sara
شب در چشمان من است به سیاهی چشمهایم نگاه کن روز در چشمان من است به سفیدی چشمهایم نگاه کن شب و روز در چشمان من است به چشمهای من نگاه کن پلک اگر فرو بندم جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 2:9 :: نويسنده : sara
چه در دل من/ چه در سر تو/ من از تو رسیدم /به باور تو یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 1:55 :: نويسنده : sara
امیدوارم تا وقتی من تنهام توأم تنها بمونی... امیدوارم هر زجری من کشیدمو می کشم توأم بکشی... یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 1:51 :: نويسنده : sara
تلخی این روزهایم را ببخشید… دیگر قندی در دلم آب نمیشود یک شنبه 21 آبان 1391برچسب:, :: 1:45 :: نويسنده : sara
گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه میکنم گاه یک نغمه آن قدر دست نیافتنی است که با آن زندگی میکنم گاه یک نگاه آن چنان سنگین است که چشمانم رهایش نمیکنند گاه یک عشق آن قدر ماندگار است که فراموشش نمیکنم درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
![]() نويسندگان |
|||
![]() |